احوال راویان حدیث مورد نظر در کتب شیعی
چنان که از نمودار زیر هویداست، راویان کلیدی این روایت شیعی که باید درباره آنان تحقیق وبررسی صورت گیرد دو تن هستند: یکی مسعده بن صدقه؛ دیگری هارونبن مسلم.
1ـ مَسْعَدَه بن صَدَقِه
این نام در اِسناد بسیاری از روایات که شماره آن به 139 مورد میرسد به چشم میخورد. این شخص معمولاً از ابو عبداللَّه جعفر بن محمد صادق(ع) و از پیرمردی از فرزندان عدی بن حاتم روایت کرده و از وی نیز راویانی به نامهای جعفر بن عبداللَّه و هارون و هارون بن مسلم روایت کردهاند(خویی،18/135). نجاشی(د.450ق.) از این شخص با عنوان مسعدة بن صدقه عبدی یاد میکند و میگوید کنیه وی ابومحمد و به قولی ابو بِشر است. وی از ابیعبداللَّه (امام صادق) و ابی الحسن (امام کاظم) (ع) روایت کرده است.او کتابهایی دارد.ازجملهکتاب خطب امیرالمؤمنینعلیهالسلام که ابنشاذان ما را از آن آگاه کرد(رجال،415). برقی این نام را در زمرة اصحاب امام صادق آورده است(رجال ،38). شیخ طوسی درکتاب رجال از شخصی با این نام دو بار یاد کرده است. یک بار در زمرة اصحاب امام باقر(ع) از مسعدة بن صدقه نام برده و او را عامی شمرده(طوسی، رجال، 137) و بار دیگر در خلال ذکر اصحاب امام صادق (ع) از کسی به نام ابو محمد مسعدة بن صدقه عَبْسی بصری یاد کرده و به عامی بودن یا نبودن وی اشارهای نکرده است(همان،314). همچنان که در فهرست نیز این نکته را مسکوت گذاشته است (طوسی، الفهرست، ص 329). امّا کشّی صاحب این نام را بتری دانسته است[1](طوسی، اختیار معرفه الرجال،390). رجال شناس معاصر مرحوم آیةاللَّه سید ابوالقاسم خویی ذیل عنوان «مسعدة بن صدقه عبدی» به دو نکته علمی ارزشمند پی برده است: یکی اینکه برخلاف گفته نجاشی از بررسی اِسناد روایات و نیز با مراجعه به مشیخه صدوق(ابن بابویه، مشیخة الفقیه، 4/440) معلوم میشود که مسعدة بن صدقه به «رَبعی»موصوفاستنه به عبدی؛ دوم اینکه آن کس که از اصحاب امام صادق(ع) است غیر از آن است که او را از یاران امام باقرعلیهالسلام شمردهاند. چون شیخ طوسی به هنگام بر شمردن یاران امام باقر(ع) مسعدة بن صدقه را عامی معرفی کرده است. همچنان که کشّی هم او را بتری شناسانده است. امّا به هنگام ذکر این نام در زمرة یاران امام صادق-علیهالسلام- او را عامی معرفی نکرده، به همان سان که در فهرست نیز چنین چیزی را نگفته است و چنان که در سطور بالا دیدیم نجاشی هم صاحب این نام را از عامّه ندانسته است. پس معلوم میشود که آن مسعدة بن صدقهای که از یاران امام باقرعلیهالسلام و عامی یا بتری است غیر از این راوی ثقهای است که هارون بن مسلم از او روایت میکند. یکی از قراینی که این نکته را تأکید میکند این است که نجاشی این فرد دومی را ذکر کرده و او را از راویان امام صادق و امام کاظم شمرده است . بنابراین، بسنده کردن وی بر این مطلب نشان میدهد که این کس از امام باقرعلیهالسلام روایت نکرده است. بالاخره قرینهای که بر این سخن صحّه میگذارد این است که سعد بن عبداللَّه (در گذشته در حدود 300 ق.) و عبداللَّه بن جعفر حمیری که هم طبقه سعد است از طریق هارون بن مسلم از این کس حدیث نقل کردهاند. در حالی که بعید است این دو تن بتوانند تنها با یک واسطه از یاران امام باقر(ع) حدیث نقل کنند . نتیجه اینکه مسعدة بن صدقهای که هارون بن مسلم از او حدیث نقل میکند فردی ثقه است و غیر از آن کسی است که او را از یاران امام باقر شمردهاند(خویی، 18/138-139. قس: مجلسی، الوجیزه فی علم الرجال، ص 302، 403). امّا برخی از رجال شناسان به اتّحاد صاحب این دو نام حکم کرده و منقولات مسعدة بن صدقه را به رغم عامی بودن قابل اعتماد دانستهاند(در این باره رجوع شود به: نمازی شاهرودی، 7/404 – 405). برخی هم معتقدند او بعدها عقیدهاش را اصلاح و از عامی بودن عدول کرده است و روایاتش را دلیل حُسن عقیده و کمال وی تلقی کردهاند( نمازی شاهرودی، همانجا.)
2ـ هارون بن مسلم
هارون بن مسلم بن سعدان کاتب مکنّی به ابوالقاسم بنا به گفته نجاشی اصلاً از مردم انبار بوده که به سامرا کوچیده و در آنجا اقامت گزیده است(نجاشی،ص438). امّا شیخ طوسی وی را از مردم کوفه دانسته که در آغاز به بصره و سپس به بغداد منتقل شده و در همان شهر درگذشته است(رجال، ص 437). هارون ابوالحسن (امام هادی) و ابومحمد (امام عسکری) را دیدار کرده است. او کتابهایی دارد از جمله کتاب التوحید، کتاب الفضائل، کتاب الخطب، کتاب المغازی و کتاب الدعاء. وی مسائلی را نیز از ابوالحسن ثالث(ع) روایت کرده است(نجاشی، همانجا). شیخ طوسی(رجال،ص437) و برقی(رجال،ص60) وی را از اصحاب امام عسکری شمردهاند. برخی او را مایل به مذهب جبر و تشبیه دانستهاند(نجاشی، همانجا). امّا این میتواند بدین معنا باشد که وی اخباری را درباره جبر و تشبیه نقل کرده است بیآنکه به آن اعتقاد داشته باشد. در عدةالاصول در پاسخ پرسشی درباره عمل به اخبار اهل جبر و تشبیه آمده است: ما یقین نداریم که اینان اهل مذهب جبر و تشبیه بودهاند. بیشترین آگاهیی که ما از آنان داریم این است که اخباری را نقل کردهاند که متضمّن اعتقادات جبر و تشبیه بوده است. بدیهی است روایت ایشان دلیل آن نیست که خود معتقد به صحّت آن روایات بودهاند( به نقل ازتستری ،9/283 ). رجال شناسان امامی جملگی بر ثقه بودن هارون بن مسلم همسخن هستند(نجاشی، همانجا؛ ابن داود حلّی،ص 524؛ اردبیلی، 2/307؛ مجلسی، الوجیزه فی علم الرجال، ص 335؛ نمازی شاهرودی، ، 8/126).
امّا ابهامی که باقی میماند این است که آیا هارون بن مسلم که از اصحاب امام عسکری است میتواند از یاران امام صادق(ع) بدون واسطه حدیث نقل کند؟ چه هارون بن مسلم از تنی چند از اصحاب امام صادق از جمله از مسعدة بن زیاد، مسعدة بن صدقه، مسعدة بن فرج، مسعدة بن الیسع، حسن بن موسی حنّاط، حسین بن علوان، عبید بن زرارة، علی بن حسّان و قاسم بن عروه روایت میکند. لازمة این کار این است که هارون بن مسلم حداقل زمان امام رضا(ع) را درک کرده باشد. زیرا خیلی بعید است که اینان جملگی تا زمان امام هادی(ع) زنده مانده باشند. حتّی وی از بُرَید بن معاویه هم که در حیات امام صادق(ع) درگذشته حدیث نقل کرده است. بنابراین، ناگزیر باید عمر هارون بن مسلم نزدیک به 130 سال رسیده باشد! (خویی، 19/229 – (231 نا گفته نماند که روایت هارون بن مسلم از مسعدة بن صدقه به همین یک حدیث خلاصه نمیشود، بلکه روایات او از مسعده حداقل به 132 مورد میرسد(پیشین،19/231). اینک ما در برابر این پرسش جدّی قرار داریم که آیا اِسناد حدیث مورد بحث و روایات دیگری که با همین اِسناد به دست ما رسیده است گسسته نیست؟ آیا هارون بن مسلم با حذف واسطه از مسعدة بن صدقه نقل میکند؟ دشواری پاسخ به این پرسش از آنجا ناشی میشود که در کتابهای رجال سال ولادت و وفات این دو راوی و دیگر راویان درج نشده است.[2] شاید به همین دلیل است که مرحوم مجلسی پارهای از روایاتی را که نام این راوی در سند آن به چشم میخورد «ضعیف» ارزیابی کرده است(مثلاً نک: ملاذ الاخیار، 5/491، 633؛ همو، مرآة العقول، 1/187، 19/432).
[1] . بُتْریه یا بَتْریه یکی از فرق زیدیه هستند. گویند اینان به مغیرةبن سعد که اَبْتَر لقب داشت منسوبند (برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: مامقانی، مقباس الهدایه، تلخیص علیاکبر غفاری، ص 142).
2. گفتنی است که یکی از معاصران بر این است مسعدة بن صدقه تا اندکی قبل از سال 183 زنده بوده است (شبستری، الفایق، 3/241).
لیست کل یادداشت های این وبلاگ